این یک مطلب ازمایشی است برای وبلاگ اموزشی stem

pit گودال و چاله

capital حرف بزرگ /سرمایه

profound عمیق و سنگین وژرف

entail شامل بودن ومستلزم بودن

modest افتاده فروتن نسبتا کم

evolve استنتاج کردن وبیرون دادن

centre center

tend نگهداری کردن وپرستاری کردن 

extend توسعه دادن و تمدید کردن

modify اصلاح کردن و مناسب کردن

impact بهم فشردن وبهم پیچیدن وضربه زدن

propose پیشنهاد کردن offer

breed پرورش دادن وتربیت کردن

ranking رتبه بندی شده

mute کنک لال بی صدا

blade تیغه و شمشیر

stack توده دسته دودکش

precipitate سرا شیب شدن وته نشین شدن

drain ابگذر

vent بیرون ریختن خالی کردن ومنفذ ومخرج


mill ماشین کارخانه 

granular دانه دانه

undergo تحمل کردن متحمل چیزی شدن

grate میله اهنی شمشیر زندان 

sinter خاکستر ته مانده

utmost حد اکثر وبیشترین حد

amenable

رام شدنی و قابل پاسخ گویی

tidal جزر ومدی

utilize استفاده وبهرداری

speculation گمانه زنی

feasible امکان پذیر و شدنیpossible

estuary مصب رود

lizard مارمولک

gorgeous مجلل وزیبا

rude خشن و زمخت

disaster مصیبت و بدبختیcatastrophy

sweet شیرین‌ ، خوش‌ 

frustrate فاسد شدن وخراب شدن باطل کردن ناامید کردن

t ragic sad and upset

surgery جراحی

poultry مرغ و خروس/ماکیان

optimistic خوش بین

pessimistic بدبین

sadistic کسیکه‌ از زجر دیگران‌ لذت‌ میبرد 

faint weak

dizzy mixed up,

cave غار

cavity سوراخhole

fever تب داشتن

blood

bleed خون ریزی کردن

bruise کبود شدن وکوفته شدن

bloat پف کردن باد کردن

cramp   گرفتگی عضله وشکم درد

hiccups سکسکه کردن

burp اروغ زدن

fart گ و ز یدن

diarrhea اسهال داشتن

band aid باند و چسب زخم

constipation یبوست و خشکی

scheme draft,program

pend suspend

distinict مشخص و مجزاdistinguished

notch بریدگی

edge لبه

unification وحدت و یگانگی

outstand برجستگی داشتن

the most outstanding achievement

odd عجیب

devote اختصاص دادن و فدا کردن

relevance ارتباط و ربط

what relevance is the study of electromagnetics to

our modern society?

motivate تحریک کردن وبرانگیختن

ultimate نهایی و اخر

accumulate انباشتن

oscilate نوسان کردن

synchron simultaneos,همزمان

synchronize همزمان کردن

dissert مباحثه کردن بحث کردن

segment قطعه بخش حلقه

interval فاصله و وقفه

deflect منحرف کردن

sweep رفت وبرگشت

intersect قطع کردن 

intersection تقاطع

neglect غفلت کردن و نادیده گرفتن

slope شیب

inspect بررسی کردن وتفتیش کردن

instant همزمان و فورا در یک لحظه

narrow باریک ومحدود 

miniature کوچک و ریز